محل تبلیغات شما

بعد دومین جلسه صحبت کردنمون بود

از خونمون که رفتن حالم خیلی بد بود!

خیلی.

از استرس معده م هی مچاله می شد و قلبمم تپش و درد داشت

تو تلگرام باهم صحبت میکردیم و میگفتم تو خیلی خوبی!ولی منو قانع کن که توی"این سن" باهات ازدواج کنم

اونم هی میگفت کاش همیتونسم آرومت کنم.

یادمه تو همون بحبوهه آهنگ چشات آرامشی داره رو برام فرستاد؛گفت دبیرستانی بودم خیلی این رو گوش میدادم و خب؛آرومم میکرد.

عجیب یاد اون شب افتادم.

+از بهنام صفوی فقد همینی که گفتم و عشق من باشش رو میشناسم!

ولی این آهنگ اولیه خیلی برام مهم بود.:)

یه عنوان بی ربط بزاریم؟خرابم می کند هر دم فریب چشم جادویت

از هم گسسته گانیم

چشات آرامشی داره...

خیلی ,رو ,تو ,ولی ,هی ,برام ,آرامشی داره ,چشات آرامشی ,این رو ,خیلی این ,دبیرستانی بودم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

tesublesac دنیای مقاله احادیث شیعه Barbara's info ضــرب الـمــثـل آموزش جامع رانندگی cueseassoci نسیم ظهور |مرجع مطالب مذهبی warczantiagres قلم ذهن